آرمیناآرمینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

آرمینا دردونه مامان و بابا

تولــــــــــــــــد یکسالگی

1392/11/18 1:38
نویسنده : مامان آرمینا
791 بازدید
اشتراک گذاری

تولد تولد تولدت مبارک   مبارک مبارک تولدت مباااارک

هوراااااااااااااااااا دخترم یکساله شدددد...

 

هفده بهمن نود و دو ...تکرار بهترین روز خدااا..بالاخره رسید .وقتی دنیا اومده بودی همش میگفتم سال دیگه این موقع یعنی آرمینا چه جوری شده؟!!چه شکلیه؟!!چقدیه؟!!چیکارا میکنه؟!!!

خیلی زود گذشت هم شیرین بود هم سخت هم گاهی تلخ ..تلخیش وقتایی بود که یه مریضی میگرفتی و من غصه میخوردم اما خدا رو شکر که جدی نبودند  و میگذشتند که هر چی خدا رو شکر کنم بخاطرش کمه...سختیش هم که شب نخوابیدن و گاهی گریه و هزااار تا قر و ادا که برا غذا خوردن داشتی و خیلی چیزای دیگه که باز همش دلچسب بود شیرینیش که از همههههه بیشتر یاده آدم میمونه ...وجودت تو خونم برکته رحمته میبینمت زنده میشم جون میگیرم روحم تازه میشه نفسم نباتم شیرینم قندم زعفرانم گلابم بهارم خورشیدم روزم مهتابم امیدم الماسم یاقوتم انارم چی بگم واقعا چه واژه ای چه چیزی برام میتونه تداعی گره تو باشه!!!تو بهشتی پاکی ..معصوم ...ناب ..نمیدونم چرا الان دارم اشک میریزم و این واژها خودش میااد ...خدایا من لایق نبودم و تو به من فرزند دختری دادی که فراتر از لیاقت من بود دختری در شان رحمت خودت ..ممنونم ازت ممنونم که این حس رو به من عطا کردی ..حس مادر بودن رو ..کمکم کن تا بتونم دخترم رو خوب بزرگ کنم و هر سال مثل امسال هر چی که خوبه و من دوستش دارم برام تداعی گره آرمینا باشه با بزرگ شدنش همین پاکی و معصومیت رو حفظ کن و حتی بیشترش کن ..ای خدااا دخترم رو در پناه خودت حفظ کن...

یاد گرفتی دست دست کنی ..نی نای کنی..سر سر کنی..بوس کنی..چشمک بزنی..با دستت میزنی رو دهنت و صدا در بیاری..بور بور کنی..هنوز راه نمیری دستتو میگیری به مبلا و بلند میشی..داچی بازی رو دوست داری..بابا میگی..ماما..دد..نه..بده..و یه جمله بسیار جالب:دق نده...که همه براشون جالبه..

چیهههههه میگی و خیلی هم علاقه داری هر چی هر کی میگه لحنش رو تکرار کنی...خلاصه حسابی دلبری میکنی..مخصوصا بوس کردن و چشمک زدنت که دل منو بابایی رو میبره...4تا دندون بالا داری و دو تا پایین...که دندون نیش بالا قبل از دو تا وسطی ها در اومد و برا همه جالب بود...آخه تو منحصر بفردی!!!نیشخند

وقتی هم که دیگهههه خیلی میخوای به مامان و بابا بگی دوستشون داری و خیلی دیگه خودتو لوس کنی برامون پستونکت رو در بیاری و میخوای بذاری تو دهن مامانی یا بابا جون ..و با این کارت خیلی ما رو شرمنده میکنی آخه پستونک به جونت بستست حتی شبا و وقتی خوابی با همون چشم بسته جاش رو میدونی دستت رو دراز میکنی برش میداری میذاری دهنت اگر هم برعکس باشه زودی تنظیمش میکنی خودتنیشخند

خیلی دوستت دارم دختر شیرینم...

وااااای دقیقا الان همین کار رو کردی...پستونک برداشتنو میگمماچچشمک

مامانی الان خیلی خستم فردا میام عکسای تولدت رو میذارم البته بصورت رمز دار...آخه یه مناسبت خانوادگی بیده دیگهههههه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)